سیزده نود وشش
رییسی برای من هرگز دافعه ی احمدی نژاد یا قالیباف را نداشت. از او نفرت نداشتم. رقیبی بود کاملا قابل احترام و حتی بعضا دوست داشتنی. ولی چیزی که من را از انتخابش باز داشت ، نه شخصیت و اخلاق او، بلکه بی تجربگی در مدیریت های کلان، وعده های پوپولیستی تحقق ناپذیر و کمر شکن و صد البته اطرافیانِ نه چندان خوشنامش بود. اطرافیانی که دولت پاکدستان و مهرورزان را به یادم می آورد...
رییسی تا سه هفته پیش از آغاز نام نویسی نامزدها، به رسانه ها اعلام کرده بود که قصد شرکت در انتخابات را ندارد، لکن در مناظره سوم با جزوه ای ششصد صفحه ای آمد و ادعا کرد که برنامه دولت کار و کرامت است و شش ماه روی آن وقت گذاشته شده...
رییسی انسان شریفی به نظر می رسد. یک نیروی انقلابی و مومن. اما هرگز، هرگز نمی توان نقطه ای در کارنامه او پیدا کرد که کفایتش در سیاست را نشان بدهد. حرفهایش در مناظره ها اغلب سطحی و راه حلهایش راه حلهای پیش پا افتاده ای بود.بدون اینکه حتی ثانیه ای طعم دولت یا مجلس را بچشد، وعده های شگفت انگیز و عوام فریبانه می داد. تا اینکه حتی صدای رییس مجلس هم در آمد که :«خزانه دولت خالیست! دولت توانایی چنین کارهایی ندارد...»
رییسی قاضی ست، سی سال است که قاضی ست، و بهتر است این را بداند که هر کسی را بهر کاری ساختند...
- ۹۶/۰۲/۳۰