انشاء

دوشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۶، ۱۲:۲۲ ق.ظ

استاد زبان عمومی موضوع انشا از خودش در کرد که: وات ایز بیوتی؟ و خب طبیعی بود که همه کلاس شروع کنند به بافتن فلسفه برای این پرسش کلیشه ای مضحک. یکی با نثر دست و پا شکسته ی انگلیسی اش نوشت بیوتی ایز اوری تینگ بیوتیفول. دیگری هم یک مشت کلمه قلمبه سلمبه قطار کرد پشت هم که: ایتز ریلیتد تو ایموشنال اسپکت و این خزعبلات. تا شاید مورد پسند استاد مزبور قرار بگیرد.


امّا من... حقیقتش عقلم نمی رسید که چه باید بنویسم. اصلا نمی فهمیدم که همشاگردی های مهندسم چه بلغور می کنند برای خودشان. من مهندس نیستم، شاعرم. _ بر وزن من سرهنگ نیستم، حقوقدانم_ فلسفه بافی، آن هم به زبان فرنگی با طبعم جور در نمیاید. من نوشتم و نوشتم و نوشتم. شروع کردم به خواندن که : شی ایز بیوتی... استاد پرید وسط خواندنم و گفت شی ایز بیوتی غلط است. باید جای بیوتی یک صفت بیاید، یا شغل و پیشه، یا نام. چه میگفتم؟ لابد درست میگفت...

لااقل بگذارید برای شما بخوانم... خط اولش را

شی ایز بیوتی اند بیوتی ایز هر ... بیوتی ایز هر آیز ... آه خدای من، چقدر زبان انگلیسی مشمئز کننده است.



  • . هـــــــــــارِب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">